رسوایی هوایی ۱۹۷۱

Trama
در یک صبح معمولی در سال ۱۹۷۱ در کره جنوبی، یک پرواز ایر کوریا که عازم فرودگاه گیمپو است، با خدمهای از خلبانان با تجربه و یک مهماندار مهربان برای برخاستن آماده میشود. ته-این، یک خلبان باتجربه، با گیو-سیک، یک خلبان جدید که تحت نظر او آموزش میبیند، شریک میشود تا هواپیما را به سلامت هدایت کند. در کنار آنها، مهماندار هواپیما، اوک-سون، با سوار شدن مسافران، فضایی آرام را حفظ میکند، بیخبر از سرنوشت شومی که در انتظارشان است. همزمان با آماده شدن هواپیما برای پرواز، پویایی منحصربهفردی در داخل کابین آشکار میشود. در میان مسافران، گروهی از افراد تجاری خوشپوش هستند که به نظر میرسد در یک بحث پرشور حضور دارند، در حالی که یک پدر جوان با عصبیبودن با کودک گریان خود ور میرود. به نظر میرسد این افراد معمولی هیچ ارتباطی با رویدادهایی که قرار است رخ دهند ندارند. پس از برخاستن، با انفجار یک ماده منفجره تجاری که احتمالاً توسط یک مسافر بدنام به داخل هواپیما قاچاق شده است، هرج و مرج به پا میشود. در حالی که شعلهها هواپیما را در بر میگیرد و دود در سراسر کابین و قسمتهای کابین خلبان پخش میشود، ترس و وحشت همه جا را فرا میگیرد. با فریاد و هجوم مسافران هراسان به سمت معدود خروجیهای موجود، وضعیت از کنترل خارج میشود. کابین دچار بینظمی میشود و بدنهای انسان در میان لاشهها در هم گره میخورند. خدمه با گیجی و زخمی شدن، ناامیدانه برای به دست آوردن کنترل تلاش میکنند و در حالی فریاد میزنند، به دنبال کمک اضطراری هستند. اعضای خدمه پرواز از رویه پیروی میکنند تا دیگران را از وضعیت ناامیدکننده خود مطلع کنند. پیامی با عنوان «میدی» در اولین فرصت ممکن در باند رادیویی بینالمللی ارتباطات اضطراری پخش میشود. پرسنل پرواز بر سر اینکه هواپیمای آسیبپذیر را برای نجات احتمالی در هوا نگه دارند یا با سقوط در زمینهای امنتر برای خود و مسافران جان خود را نجات دهند، سرگردان و دو دل هستند. خلبانان ته-این و گیو-سیک با پیروی از پروتکلهای دقیق و آموزشهای دقیق، با سرعت زیاد وارد عمل میشوند و رویههای اضطراری را آغاز میکنند. آنها ناامیدانه تلاش میکنند تا هواپیمای آسیبدیده را تثبیت و جریان هوا را کنترل کنند و همزمان پروتکلهای فرود اضطراری را برای تأمین فرود ایمن مستقر میکنند. در میان آشوب ناشی از دود، مهماندار اوک-سون به عنوان قهرمانی گمنام نقش ایفا میکند و با کوششی خستگیناپذیر برای آرام کردن مسافران به شدت آسیب دیده، هماهنگی تخلیه و تحویل سرسرههای تخلیه به مسافران مضطرب تلاش میکند. هم زمان با سقوط قطعات هواپیما در مناطق مختلف، مشخص میشود که فردی نقابدار مسئول ربودن فاجعهبار هواپیما است. اقدامات او خدمه پرواز و مسافران ناامید را به لرزه در میآورد. در طول مصاحبهها با هواپیماربا، خدمه با خواستههای او برای دریافت باج در ازای آزادی همه زندانیان نگهداری شده در تأسیسات محلی کره جنوبی روبرو میشوند. رسوایی هوایی در نهایت، توجه را به ادای احترام عاطفی معطوف می کند، جایی که صداها به بالاترین حد خود می رسند. کودکی خردسال با چشمان باز و فهمی مبهم شاهد هرج و مرج ویرانگر اطراف خود است. این فیلم داستان یک هواپیماربایی در کره جنوبی در سال 1971 را به تصویر میکشد..
Recensioni
Raccomandazioni
